شهید والا مقام خوش آمدی
امروز صبح موقع رفتن به بیرون به راه بسته خوردم بغض گلومو گرفت
اره راه ها رو بسته بودن واسه تشییع شهیدان سرزمینم
قدم به قدم که جلو رفتم بیشتر احساس میکردم که نمیتونم بغضمو نگه دارم سریع خودمو به محل رسوندم که برا تشییع شهیدان برم.
شهدا رو دستای سرباز ها، با ساز، شهدا رو بر سر گرفته و بهشون احترام گذاشتن .
همینجا بود که اشکمو اومد و بهشون گفتم اخه ما براتون چیکار کردیم جز اینکه حرمتهاتون رو شکستیم و خونتون رو پایمال کردیم
دلم از خودم میسوخت که جلو این دو تا اینقدر شرمنده و بیچاره ام
گریه م واسه خودم بود که هیچکاری واسه خوشحالیه اونها نکردم .
انشالله که اون دنیا شفاعتمون کنند که شهدا جز شفاعت کننده ها هستند..
دوستان التماس دعای زیاد دارم واسه دل گرفته و ….
25 اسفند 93 اردبیل.